4جوک

انواع جوک ها

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

یکی از فانتزیام اینه که پلیس تو ایست بازرسی ماشینم رو نگهداره بگه اسم ؟

بگم عباس
بگه نام پدر ؟
بگم عباس علی
بگه فامیلت چیه ؟
بگم عباسی
بگه از کجا میای ؟
بگم عباس آباد
بگه کجا میری ؟
بگم بندر عباس
پلیسه شاکی شه بگه احمق منو سرکار گذاشتی ؟؟؟
بگم نه به حضرت عباس …

•.•.•.•.•.•.•.•فانتزیای جدید•.•.•.•.•.•.•.•

یکی از فانتزیام اینه که وقتی با زنم دعوام شد خودمو کنترل کنم ، نازش کنم و بزارم بخوابه …
وقتی خوابید قشنگ برم سر وسایل آرایشیش با ریملش کفشامو واکس بزنم … کرم دور چشم و شبشو بمالم به تایرای ماشینم … با مداد سیاه دور چشمش خشای روی کفشمو پر کنم … با دستمال مرطوبشم میتونم میز کامپیوترمو قشنگ تمیز کنم ، با موچینش یه حالی به موهای دماغم بدم …

•.•.•.•.•.•.•.•فانتزیای جدید•.•.•.•.•.•.•.•

یکی از فانتزیام اینه که تو ماه رمضون اشتباهی برم عاب بخورم
بعد عذاب این حرکت وجدانم رو گریبان گیر شه شش روز به درگاه خدا ضجه به عرض آوررم آخرش وحی بیاید بنده ابله من برو گمشو اون رساله رو بخون بغرعان مجید و کریم خوردن و آشامیدن از سر سهل انگاری مانعی ندارد

•.•.•.•.•.•.•.•فانتزیای جدید•.•.•.•.•.•.•.•

ﺗﻨﻬﺎ ﻓﺎﻧﺘﺰﯼ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﯾﻨﻪ :
ﻧﺒﯿﻨﻢ ﮐﺴﯽ ﺑﺎ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺨﻮﺍﺑﻪ
ﻧﺒﯿﻨﻢ ﮐﺴﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﭘﻮﻝ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺍﯾﻨﻮ ﺍﻭﻥ ﺑﺸﻪ
ﻧﺒﯿﻨﻢ ﮐﺴﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺑﯽ ﭘﻮﻟﯽ ﻗﯿﺪ ﺩﺭﺳﺸﻮ
ﺑﺰﻧﻪ
ﻧﺒﯿﻨﻢ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺗﻮﻫﯿﻨﯽ ﺑﺸﻪ
ﻧﺒﯿﻨﻢ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺑﭽﺶ
ﺍﻟﻨﮕﻮﻫﺎﺷﻮ ﺑﻔﺮﻭﺷﻪ
ﺁﺭﻩ ﻓﺎﻧﺘﺰﯼ ﻣﻦ ﻓﺎﻧﺘﺰﯼ ﯾﻪ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻓﺎﻧﺘﺰﯼ
ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ
ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺗﻮ ﺍﻓﻖ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻧﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ

•.•.•.•.•.•.•.•فانتزیای جدید•.•.•.•.•.•.•.•

فانتزی من اینه که تابستون یه خواستگار کچل واسم بیاد که کلاه گیس سرش گذاشته باشه بعد ما تارف کنیم بشینه جلوی کولر بعد که نشست من کولرو بزنم دور تندش کلاشو باد ببره و همه بهش بخندن.......
عایا این فانتزیه؟؟؟؟
مردم آزاریه؟؟؟؟
گزینه 3؟؟
همه موارد؟

•.•.•.•.•.•.•.•فانتزیای جدید•.•.•.•.•.•.•.•

مهم ترین فانتزی زندگیم اینه که یه روز منو بفرستن کره جنوبی فقط ۴۸ساعت بهم وقت بدن تمام چیزایی که توی این چند سال میخواستم از اینترنت دانلود کنم ولی به خاطر سرعت پایین نتونستم رو دانلود کنم برگردم ، به خدا بر می گردم !!!

•.•.•.•.•.•.•.•فانتزیای جدید•.•.•.•.•.•.•.•

یکی از فانتری هام اینه به بابام بگم ماشین می خوام دستم بگیره ببره در بنگاه بگه هر کدوم می خوای انتخاب کن بخرم واست پسرم.
یکی از فانتری هام اینه صبح از خواب پاشم بگم نه امروز حس کار نیست زنگ بزنم به دوستم بگم امروز من نمیام خودت برو.
یکی از فانتزی هام اینه سوار ماشین شم بعد برم وسط آب تا سقف زیر اب بعد 1 دقیقه از اون ور اب بیام بیرون و ماشینم آخ نگه.

•.•.•.•.•.•.•.•فانتزیای جدید•.•.•.•.•.•.•.•

    یکی از فانتزیام اینه که با یدونه گوشی شروع کنم به هک کردن یه وایرلس و بعد که هک شد واسه طرف یه پیام بفرستم که وای فای شما امنیت نداره نع
    یکی از فانتزیام اینه که تو بانک یه فراری اenzo برنده بشم با تمام سرعتش توی خیابونا بچرخم و برم باهاش از اینجا تا شمال رو تخته گاز تو اوتوبان خاص با 300 کیلومتر سرعت!!

•.•.•.•.•.•.•.•فانتزیای جدید•.•.•.•.•.•.•.•

یکی از فانتزیای من اینکه مهمون بیاد خونمون بگه من تا اخر هفته اینجا میمونم بعد تنها کاری که میتونم بکنم اینکه برم تو دستشویی دمپایی هارو خیس کنمبعد خودتون میدونین که چی احساسی بهشون دست میده

•.•.•.•.•.•.•.•فانتزیای جدید•.•.•.•.•.•.•.•

یکی از فانتزیام اینه که:یه روز بابام یه کیلو بادوم هندی و یه کیلو پسته بخره،بیاره به اتاقم
بعد بگه:
بچه ی گلم بیا اینارو بخور تا جون بگیری بتونی دوباره اپ کنی.
ولی نمی دونم چرا همیشه که میاد به اتاقم میگه:
الاغ از پای اون عاخور بلند شو
و از این طویله کوفتی بیا بیرون
بععععله یه همچین پدر با ادبی هم داریم

•.•.•.•.•.•.•.•فانتزیای جدید•.•.•.•.•.•.•.•

یکی از فانتزیام اینه که یه پراید توی بانک ببرم بعد بفروشمش با پولش ویلا و زمین و خونه و چند تا ماشین بخرم آخر سر هم زن بگیرم

•.•.•.•.•.•.•.•فانتزیای جدید•.•.•.•.•.•.•.•

یکی از فانتزی هام اینه که با وامی که از بانک بگیرم یه جزیره شخصی بخرم سفا و سیتی .. هر روز برم تو دریاچه شنا کنم هیچ کسی هم نباشه هاااا.

•.•.•.•.•.•.•.•فانتزیای جدید•.•.•.•.•.•.•.•

یکی از فانتزیام اینه بفهمم جرا با اینکه
سالهاست در تولید گوجه فرنگی خود کفا شدیم
اما هنوز اسمش به گوجه ملی تغییر نیافته!

•.•.•.•.•.•.•.•فانتزیای جدید•.•.•.•.•.•.•.•

یکی‌ از فانتزیام اینه که یه پتو اختراع بشه که سوراخ سوراخ باشه ، واسه ماهایی که همیشه گرممونه ولی‌ بی‌ پتو هم خوابمون نمیبره

•.•.•.•.•.•.•.•فانتزیای جدید•.•.•.•.•.•.•.•

یکی از فانتزی هام اینه که
وقتی روی صندلی مترو نشستم یه لحظه بلند شم ملت که هجوم آوردن سمت صندلی موبایلمو از جیبم دربیارم بشینم.

•.•.•.•.•.•.•.•فانتزیای جدید•.•.•.•.•.•.•.•

یکی از فانتزیام اینه ک ی شب ک تو سکوت و تاریکی مطلق دارم میخوابم این درو دیوار خونه قلنج نشکونن.....
والا بخدا...

•.•.•.•.•.•.•.•فانتزیای جدید•.•.•.•.•.•.•.•

یکی از فانتزیام اینه که این مخترع کلمه فانتزی رو ببینم و ازش بخاطر اینکه موجبات شادی و تفریح مارو فراهم کرده تشکر کنم بعد برم تو افق محو نشم!!!

•.•.•.•.•.•.•.•فانتزیای جدید•.•.•.•.•.•.•.•

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯼ ﻫﺎﯼ ﻣﺤﺎﻟﻪ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ...
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﯿﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﮕﻪ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﯾﻪ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺪﻩ ﻣﻦ ﺑﺎﺑﺎ ...ﻣﻨﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﻫﺎ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺑﺰﻧﻢ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﺍﻩ ﮐﻪ ﻧﺸﻨﯿﺪﻣﻮ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻨﺪﻩ ....ﺍﺧﺮﻡ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﻩ ﺑﺮﯾﺰﻩ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺑﮕﻪ ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﻪ ﻫﺎﺍﺍﺍ ﻋﯿﺐ ﻧﺪﺍﺭﻩ ....
ﻋﻮﺽ ﺍﻭﻥ ﮐﺎﺭﺍ ﻣﻧﻪ ﺍﺣﻤﻖ ﺑﭙﺮﻡ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﺑﻮﺳﺶ ﮐﻨﻢ ﺑﮕﻢ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ ﺑﺎﺑﺎ ...ﻭﺍﯼ ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺪﻩ 
ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﻪ ﻣﺤﺎﻝ

•.•.•.•.•.•.•.•فانتزیای جدید•.•.•.•.•.•.•.•

یکی از فانتزیام اینه ک ازدواج کنم بعد شب عروسیم در حالی ک دارم از پورشه پیاده میشم اون عشق بی لیاقتم ک ترکم کرده بود دم در تالار وایستاده باشه و حلقمو تو دستم ببینه و در حالی ک چشماش پراز اشکه بگه:اون حلقه ک تو دستته..طناب اعدام منه...منم در حالی ک دارم بزاق دهانمو جمع میکنم تا ی تف گنده بندازم تو صورتش بگم:اخخخخخ تفففففففففف..کصاففففففففففط..دیییییییییییر شد..برگشتی اما دلم پییییر شد...قلبم از عشقت دیگه سیییر شد..دلم جای دیگه اسیییر شد...بعدم برم باسیر جمعیت داخل تالار(چیه خب همش ک نباید بری تو افق!!)
فاتزیه من دارم؟؟؟؟
فیلم هندی؟؟؟
مسابقه ی تفففف؟
تمرین خوانندگی؟؟
شرمنده فک کنم قرصامو نخوردم^_^

•.•.•.•.•.•.•.•فانتزیای جدید•.•.•.•.•.•.•.•

یکی از فانتزیام اینه که من و دوستم(دختر)بریم بانک دزدی بد در حال خالی کردن گاو صندوق بانک یهو ماموران زحمت کش نیرو انتظامی با اسلحه بهمون حمله کنن بد منم در حالی که کیسه ی پول رو میزارم روشونم بایک حرکت خرکی با جفتک بپرم رو شیشه ها و شیشه هارو خورد کنم بد فرار کنم برم تو ی یه بیمارستان قایم شمو و برم لباس دختورا رو بپوشم و یه ماسک بزنموسریع بیام بیرون بد در حالی که پلیسا دارن دنبال من میگردن با همون لباس دختوری از کنارشون رد شم ودرحالی که توی راه رو قدم میزنم یدفه یه خانوم پرستاره بیاد دستمو بگیره بگه:اِاِاِاِاِ خانومxشما کوجایی من دارم سه ساعت دنبالتون میگردم بد منم اومدم که بگم من دکتر نیستم دستمو کشید برد تو اتاق عمل بد من همون جا دوستمو ببینم که تیر خورده تو کلیش وداره عین شیلنگ از خون میره بد من بگم هســـــــــتی تو چه مرگت شده پاشو تن لشتو جم کن گم شیم بریم تو افق بد اونم بـگه نه تو برو منو ول کن
و......همون موقع بیهوش بشه بد منم تیغ جراحی رو بردام وشیکمشو ببرم و دست کنم تو کلیش 3تا گلوله در بیارم بد همون موقع دختوره بگه {کارت عالی بود }بد منم بهش بگم که دختور نیستمو از این حرفا بد اونم در حالی که فکش اندازه کهکشان راه شیری باز مونده یه نگاه عاقل اندر سفیه بهش بکنم بد منم چون راه افقو بلد نبود برم دنبال در خروجی و خارج بشم بد در حالی که دارم میرم خونمون پلیسا بهم حمله کنن و دستگیرم کنن ببرنم زندان اب خونک بخورم...
<فانتزی ما به سر رسید/محمد به افق نرسید>



  • ۹۲/۰۴/۲۶
  • محمد

نظرات (۱)

قشنگ  بود  عب نداره دیه ما ب بزرگیه خودمون میبخشیم خخخخخخخخخخخخخخ

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی